بوطیقای شهر
بهزاد ملک‌پور

کانالیزه شدنِ میل در شهر

میل و هیجانات در توسعهٔ شهر و فراتر از آن در توسعهٔ فضای زیستِ انسان نقشی مهم ایفا می‌کنند (Gunder & Hillier, 2009). بسیاری از ایده‌ها در توسعهٔ شهری، متأثر از هیجاناتی هم‌چون میل، ترس، خاطره و فُقدان است. به‌عنوان نمونه فقدانِ آن‌چه در خاطرهٔ جمعی جامعه نقش بسته اما امروزه ردّی از آن در شهرها نیست، اضطرابی به همراه دارد که پاسخ به آن در شهرهایِ امروزی بسیار دشوار و در برخی موارد هولناک و بی‌ربط است. فقدانِ ایدهٔ طبیعت در شهر تهران، پاسخ سراسر بی‌معنایِ «پل طبیعت» را شکل می‌دهد؛ پُلی که بیشتر آمادهٔ بلعیدنِ طبیعت است تا پدیده‌ای که ادعای سازگاری با آن داشته باشد. در نظام مسلط تصمیم‌گیری شهری، میل امری دردسرساز است و باید کنترل شود و در مسیرهای تعریف‌شده قرار گیرد و باید به آن سریع پاسخ داده شود؛ حتی پاسخی بی‌ربط.

برای تبین آن‌چه در «عنوان»ِ این نوشتار «کانالیزه شدنِ میل در شهر» خوانده شد، باید به مفهومی نظر کرد که در دستگاه فکریِ لکان بسیار عمیق‌تر و پیچیده‌تر از مفهومِ 1wish نزد فروید است: «میل». برای لکان، این مفهوم واجد نیرویی ممتد است که جوهرهِٔ انسان را شکل می‌دهد. یکی از مهم‌ترین انتقادات لکان بر نظریه‌های روان‌کاویِ معاصر یکسان در نظر گرفتن درخواست و نیاز با میل بود؛ نیاز در پی برآورده شدن، فروکش می‌کند و سامان‌بندی این نیاز نیز در قالبِ درخواست انجام می‌شود. به‌عنوان نمونه کودک برای ارضای نیازهایِ خود به دیگریِ بزرگی وابسته است و درخواستِ آن‌را در قالب آوایی ویژه صورت‌بندی می‌کند (اونز،1387).

نقطهٔ آغازین میل، «نقطه‌ای است که نیاز از درخواست منفک می‌شود» و برخلاف نیاز که برآورده می‌شود، «میل هرگز نمی‌تواند ارضا شود و نیرویی است مانا و جاودانه» (اونز،461:1387). شرط وجودی میل بازتولید دایمی‌اش است و هیچ‌گاه به‌طور کامل برآورده نمی‌شود. اما گره‌گاهِ اصلیِ این بحث و توسعه شهر در جایی است تحت عنوان «ساحتِ امرِ نمادین»2. میل در این ساحت حیات می‌یابد و می‌تواند در مسیر بازتولیدِ دائمی‌اش گام بردارد. عرصهٔ نمادین عرصهٔ زبان است. ساحت‌های سه‌گانهٔ لکان که درواقع شاکلهٔ بنیادین دستگاه فکری او را برمی‌سازد متشکل از سه ساحتِ «امر تصویری»3، «امر نمادین» و «امر واقع»4 است.

سه ساحت یادشده، ابعاد بنیادینِ سوژهٔ لکانی محسوب می‌شوند. ساحتِ امر تصویری با خیالِ فرد از «کیستی» و «چیستیِ» خود و دیگران پیوند دارد و اختیارِ واژهٔ تصویری نیز ریشه در همین خیال و شبیه‌سازی فرد دارد و به‌نوعی می‌توان آن را «توهّمِ ضروری» نامید و بُعدی است ذاتی فردِ متکلم و اندیشنده. امر تخیلی زائده‌ای بر گسترهٔ واقعیت و امری غیرضروری نیست بل در درون هستهٔ مرکزیِ واقعیت‌هایِ انضمامیِ بالفعلْ مستتر است و بر آن‌ها اثر می‌گذارد. برخلاف امر تصویری که با خیال سروکار دارد امر نمادین با ارزش‌های ساخته‌شده در جامعه مرتبط است و به‌واسطهٔ زبان تجلّی می‌یابد و درواقع «ذاتاً زبان‌شناختی است» (اونز، 126:1387)؛ هرچند که با زبان یکی نیست. عرصه‌ای است که سوژه در لحظهٔ تولد بدان پرتاب می‌شود و مجموعه‌ای از نمادها، آیین‌ها، قوانین، هنجارها و سنت‌ها بوده که در قالب زبان و واژه‌ها بیان می‌شوند و باید آن‌ها را به‌مثابهٔ امری از‌پیش‌داده‌شده و در درونِ زبان در نظر گرفت. این ساحت ارتباط بنیادینی با ناخودآگاه دارد به‌طوری‌که لکان ناخودآگاه را واجدِ ساختاری مشابه با زبان می‌دانست که از مجموعهٔ قواعد ویژهٔ مشابه با ساختارهایِ زبان‌شناسی و دستور زبان تبعیّت می‌کند و مشابه با زبانْ «ساختار» دارد. آن‌چه تن به نمادینه شدن نمی‌دهد و قواعد و هنجارها را نمی‌پذیرد در عرصه امر واقع جای می‌گیرد.

میل در عرصهٔ نمادین کانالیزه می‌شود. میل در شهر پرسه می‌زند و هر دم به سمت ابژه‌ای خاص جهت‌گیری می‌کند و جستجوگر است، اما در عین‌حال کنترل هم‌می‌شود. میل در شهر به میانجی عرصهٔ نمادین جهت‌دهی می‌شود و به حیات خود ادامه می‌دهد؛ اما حیاتی سرکوب شده از سویِ قواعد، هنجارها و آیین‌ها و در نهایت خودِ زبان. اسطوره‌های عصر سرمایه‌داری نوین هم‌چون مصرف، میل را در شهر کانالیزه می‌کنند و با فنون بازاریابی که بر شهر سیطره یافته‌اند، اسطورهایی حول محصول شکل می‌دهد که به جای خود محصول، سوژه در پی دست‌یابی به پرستیژ و عشق و لذت حاصل از خرید محصول است (جهت‌دهیِ میل در عرصهٔ نمادین).

اتصال میل به مصرف و خلق فانتزی‌های مرتبط با آن از طریق رسانه‌ها، رمز بقای هستی‌شناختیِ انباشت سرمایه‌دارانه و رضایت از زندگی است. درواقع فانتزی، حول اُبژه شکل می‌گیرد و میل و جهت آن‌را نیز تعیین می‌کند. نکتهٔ مهم این است که بدانیم فانتری و اسطوره برسازندهٔ میل در شهر است و نه برعکس. ازاین‌رو میل و هیجاناتی هم‌چون فقدان در عرصهٔ نمادین شهر کانالیزه می‌شوند و مبتنی بر هنجارهای و مختصات فکری نظام تصمیم‌گیری پاسخی به آن‌ها داده می‌شود. به مثال ابتدای نوشته بازمی‌گردم: میل سوژهٔ شهرنشین در تهران به سمت برقراری پیوند مجدد رابطهٔ انسان با طبیعت است. پاسخ به این میل در عرصهٔ نمادین به‌واسطهٔ هنجارها و اسطوره‌های جدید هم‌چون مصرف و رقابت‌پذیری کانالیزه و کنترل می‌شود و با در نظر گرفتنِ مختصات و ظرفیت فکری حاکم بر نظام تصمیم‌گیری شهری در تهران، واکنش و پاسخی هولناک هم‌چون «پل طبیعت» دریافت می‌کند.

اما میل در شهر هم‌چنان سرگردان است و پاسخی نیافته است. میل جستجوگر هرگز برآورده نمی‌شود و این هشداری است برای گفتمان مسلط توسعه شهری.


منابع

  • Gunder, M., & Hillier, J. (2009). Planning in ten words or less: A Lacanian entanglement with spatial planning. Ashgate Publishing, Ltd.

پانوشت

1

کلمات Desir و desire به ترتیب برابرنهاده‌های فرانسوی و انگلیسیِ واژهٔ فرویدی wish هستند.

2

The symbolic

3

The imaginary

4

The real