«شهر محل بروز و تجلِّی «وضعیت استثنایی» و در عین حال مواجهه با آن است»: این گزاره اتصال شهر و سیاست را توجیه میکند. در واقع این یادداشت فراخوانی است برای بازگشت به نقد ایدهئولوژیک نظریه و کارکردِ شهر؛ اما بهجای چنگاندازی به ناحیههایی از «تفکر انتقادی رایج» که در بیشتر موارد بر نظریههای مارکس و گرامشی متکی هستند، در پیِ نقدی است مبتنی بر اندیشهیِ سیاسی جورجو آگامبن و نظریهیِ «حاکمیت» و «وضعیت استثنایی».1 از آنجا که شهر و مناسبات درون آن، موضعی در مناسبات قدرت است و سیاست رسمی همواره خودش را بر شهر تحمیل میکند، سیاسی بودن شهر نه امری عارضی، بل عنصر ذاتیاش محسوب میشود و این موضوع، ضرورت اندیشیدن به شهر و کارکردهایش را از منظر سیاسی و نقد ایدهئولوژیک را آشکار میسازد.
ادعای این یادداشت آن است که مناسبات شکل گرفته درون شهر به شکل موروثی، خصلتِ ایدهئولوژیک دارد، چرا که ایدهئولوژی به باورها و سیستم ارزشی ما انسجام میبخشد و تعیین میکند که چه میخواهیم و چه چیز برای ما مهم است و اهداف کلان و خرد توسعهیِ شهری کداماند. شهر محصول ایدهئولوژیِ مرتبط با چگونگی بهکارگیری فضا و سازوکار تصمیمگیری در این ارتباط از سوی برنامهریزان و توسعهدهندگان شهری است. مفهوم هدایتگر در این یادداشت — که دریچهیِ نگریستن به سازوکار توسعه شهری و شکلگیری مناسبات شهری هم محسوب میشود ـ، مفهوم «وضعیت استثنایی» است. در واقع از منظر ایدهئولوژی خاصی به شهر نگریسته میشود.
«پاراداوکس حاکمیت»، از بنیادیترین مفاهیم در اندیشهیِ سیاسی جورجو آگامبن است. این واقعیت که حاکم، همزمان هم درون و هم بیرون نظام قانونی قرار میگیرد، از وجود ساختاری پنهان در سیاست خبر میدهد: پارادایم «وضعیت استثنایی». حاکم کسی است که نظام قانونی، قدرت تعلیق اعتبار خودش را به او اعطا کرده و بیرون از نظام قانونی نیز دارای اعتبار قانونی است و دارای اختیارِ تصمیمگیری دربارهیِ تعلیقِ قانون اساسی. امر استثنایی به روشنترین وجه، حیثیّتِ اقتدار و مرجعیّتِ حکومت و قدرت را آشکار میسازد و مسیر تسخیر شهر از سوی قدرت رسمی را تبیین میکنند که در لحظهای میتواند حضور یا عدم حضور شهروندان در شهر را تعیین کند. با تعلیق قانون، شهر هم به تعلیق درمیآید. به عنوان نمونه در اعتراضهای مدنی شهری، لحظهای شکل میگیرد که در آن حاکم حضور در شهر را دیگر مجاز نمیداند و قانون را تعلیق میکند. این همان لحظهیِ تبدیل شدن شهر به عرصهای برای تجلی سیاست است؛ چرا که با انتخاب سروکار داریم: عدم حضور در شهر به منزلهیِ تبعیت از فرمان و تن دادن به وضعیت استثنایی و مشروعیتبخشی به آن محسوب میشود و در مقابل حضور در عرصهیِ عمومی شهری و خیابان، به منزلهیِِ نافرمانی مدنی و مقاومت رادیکال در برابر «وضعیت استثنایی» است. با این مقاومت دوباره سیاست از نو و با فرماسیون جدید متولد میشود.
بر اساس موضوعهای مطرح شده در سطور بالا، «برنامهریزی شهر فعالیتی است تحت تاثیر قدرت» و پیوند عمیقی با تصمیمهای دولت و نظام قانونی دارد. برنامهریزی به عنوان عمل جمعی نیازمند تصمیمگیری و برقراری قواعد قانونی در عرصهیِ عمومی همچون سیاستهای کنترلی در زمینهیِ توسعهیِ شهری است. از اینرو هر نوع برنامهریزی توسعهیِ شهری به درک ساختار و کارکردهای حکومت و قدرت نیاز دارد و بر فرآیندهای تصمیمگیری اجتماعی متاثر از قدرت تمرکز میکند. برنامهریزی، در دو سطح عملی و نظری، با سیستمهای سیاسی جوامع درهمآمیخته است و این موارد زمینهیِ اتصالاش با نظریههایِ مرتبط با حوزهیِ اندیشهیِ سیاسی همچون «وضعت استثنایی» را فراهم میکنند. اگر برنامهریزی و توسعهِیِ شهری به معنای درست کلمه با برقرای قاعده و تصمیمگیریِ مشارکتی در در عرصهیِ عمومی سر و کار دارد، در مقابل، در «وضعیت استثناییِ» تصمیمگیری به اقتداری گره میخورد که بر مبنای آن، برای خلق قانون یا قاعده، نیازی به قانون یا قاعده نیست و منطق اقتدار قانون و تعلیق قانون، مهمتر است و شهر هم به تبع آن به منطق اقتدار پایبند است.
«وضعیت استثنایی» با از میان برداشتن موانعی همچون حقوق اساسی و آزادیهای فردی که در شهر متجلی میشوند، زورِ محض و عریانِ قانون را به رُخ میکشد و خود را به «قاعده» تبدیل میکند و هر گونه کنش جمعی در حیات شهری را میتواند به تعلیق درآورد. مفروض ما در این یادداشت آن بود که تحول نگاه به شهر و مناسباتاش به معنای کلی، تابعی است از تحول مفهوم حاکمیت و امر سیاسی. بر مبنای این رابطه میتوان این ایده را مطرح کرد که کارکرد توسعهیِ شهری در بخش عمومی، با تبدیل شدنِ «وضعیت استثنایی» به یک قاعده و پارادایم غالب در حکمرانی، دستخوشِ تحول شده است. تعلیق نظمِ حاصل از برنامهریزی از سوی مرجع اقتدار، وضعیتی نوین در ارتباط با هرگونه فعالیت/کنشِ جمعی-سیاسی خلق کرده است.
نکتهیِ مهم آن است که اگر شهر از سوی «وضعیت استثنایی» و امر سیاسی تسخیر شده اما در عین حال بستر شکلگیری مقاومت رهایی بخش و ناقض وضعیت یاد شده هم است. انقیاد نیروی اجتماعی و رهایی آزادیبخش هر دو همزمان در بطن شهر حضور دارند و آنرا سیاسی میکنند.
پانوشت
توضیحات وضعیت استثنایی برگرفته از منبع روبرو است: آگامبن، جورجو، وضعیت استثنایی، ترجمه پویا ایمانی، ۱۳۹۳، نشر نی، تهران.