ظهور فناوری عکاسی و شهر مدرن تقریباً همزمان بوده و فرهنگ بصری1 مدرن با زندگی شهری و شهرهای مدرن پیوند ناگسستنی دارد. از نخستین تجربهها و پیشرفتها در ثبت تصویر در دههٔ ۱۸۳۰ تا آخرین تحولات در زمینهٔ تصویر دیجیتال، هنر عکاسی شیوهای مناسب و کارآمد برای کاوش، تحلیل و مستندسازیِ محیط شهری در اختیار مردم قرار داده است. به دلیل حضور همهجاییِ تصاویرِ عکاسی، سوزان سانتاگ علاوه بر سویههای زیباییشناختی و اخلاقی، وجوه دلالتمندی پیچیده و گستردهتری برای آنها در نظر میگیرد و ثبت هر تصویری را به منزلهٔ تعریف رابطهٔ خاص عکاس با جهان پیرامون از جمله شهر میداند.2
به منظور بررسی ارتباط مابین عکاسی و شهر مدرن میتوان به سه سنّت در عکاسی اشاره کرد: زیباییشناسانه، مستند و عامهپسند.3 سنّت زیباییشناسانه بر سویههای فرمی شهر، اتمسفر و عناصر بصری شهری همچون سایه – روشنها تاکید دارد و حیات شهری را از منظر درهمتنیدگی عناصر فرمیِ جاری و مستتر در آن به تصویر میکشد. سنت مستندنگاری که عمدتاً در سالهای مابین ۱۸۵۰ تا ۱۹۰۰ شکل گرفت و رشد کرد به موضوع شهرها نیز توجه نشان داد و سعی داشت افزون بر به تصویر کشیدن واقعیتهای جاری در حیات شهری، سویههای انتقادی نیز به خود بگیرد و بهواسطهٔ هنر عکاسی، ناهنجاریها و مشکلاتی را که ریشه در شهرهای مدرن دارند، ثبت کند. عکاسی مردمی در اواخر دههٔ ۱۸۸۰ با اختراع دوربینهای سادهٔ قابل استفاده برای عموم مردم توسط شرکت کُداک ایستمَن4 ظهور یافت و در ادامه با تحولات فناوری و عصر دوربینهای دیجیتال، حضور همهجایی تصاویر عکاسی پررنگ شد و اگر پیشتر، عکاسی هنری نخبهگرایانه محسوب میشد اینبار به واسطهٔ ارزان و در دسترس بودن دوربینهای عکاسی به هنری مردمی و در اختیار همگان تبدیل و امکان ثبت محیط شهری و حیات جاری در آن برای طیف وسیعی از مردم فراهم شد.
در دورههایی همچون اواخر دهه ۱۸۹۰ تا ابتدای سدهٔ بیستم برخی از عکاسان سنت زیباییشناسی را با سنت مستندنگاری شهری در هممیآمیختند و از پتانسیلهای هر دو سنت برای کاوش در شهر بهره میجستند. به عنوان نمونه میتوان به تصاویر ثبت شده از خیابانهای پاریس انتهای سدهٔ نوزدهم توسط اوژن آتژه اشاره کرد که به عنوان مشاهدهگری بیطرف سعی کرده است حیات شهری پاریس در انتهای سدهٔ نوزدهم را به تصویر بکشد.
افزون بر شهرهایی همچون پاریس و لندن در دوران اولیهٔ شکلگیری شهر مدرن، تحلیل زندگی شهری از طریق ثبت تصاویر تا آمریکای شمالی گسترده شده بود. ای.جی.بلوک،5 عکاس حرفهای امریکایی را میتوان عکاسی دانست که سنت مستندسازی و عامهپسند را همزمان در به تصویر کشیدن حیات شهری بهکار گرفته است. سوژههای او در لایههای زیرین شهر سکنی دارند و زندگی آنها (به عنوان نمونه روسپیان شهر) را ثبت میکند. دوربین بلوکک در پی نزدیک شدن به حیات فردی و جمعی حاکم بر شهرهای ابتدای سدهٔ بیستم امریکا است.
در ادامهٔ تحولات رابطهٔ شهر و عکاسی میتوان به دورهٔ پس از جنگ دوم جهانی و شرایط حاکم بر این دوره اشاره کرد که به تبعیت از سینما و پررنگ شدن سبک نوآر در سینما در عکاسی هم افرادی همچون ویجی (آرتور فلیگ)6 دریافتی درخشان از نهانیترین و پستترین وجوه زندگی در شهرهای مدرن را ثبت کردند. ویجی هم با صدای قانون در شهر همراه بود و هم با گانگسترها و طردشدگان. ویجی را بزرگترین عکاس شهری نامیدهاند و بسیاری از عکاسان شهری در نیمهدوم سدهٔ بیستم تحت تأثیر نگاه او بودهاند. دغدغهٔ عکاسان دورهٔ دوم مدرن شدن شهری (اوایل سدهٔ بیستم میلادی تا سالهای پس از جنگ دوم جهانی) را میتوان در دو گزارههای به شکل فشرده بیان کرد: مستند نگاری شهرها و یادبودها و خاطرهها و به تصویر کشیدن عریان واقعیت اجتماعی.
در سالهای پس از دههٔ ۱۹۸۰ که برخی آن را دوران پسامدرن شهری مینامند، رابطه عکاسی و شهر به سمت سنّت عکاسی عامهپسند گرایش پیدا کرد که ریشه در عمومی شدن ثبت تصویر و پیشرفتهای فناورانه در دوربینهای عکاسی داشت. اگر شهر مدرن را با خط آسمانی واقعی یا بناهای شاخص در تصاویر بهجای مانده از دوران مختلف به یاد داریم شهر پسامدرن به واقعیتی مجازی تبدیل شده و تصویر شهر از طریق امکانات مجازی حرکت کرده و زندگی ثانوی را پیش مینهد. عکاسی در این دوره بر زندگی شهری چیره شده و گاه در پی دگرگون ساختن شهر است.
برای نوشتن این مطلب از مدخل Photography and the City نوشتهٔ فردریک استات (Frederic Stout) در کتاب زیر بهره گرفتهام:
پانوشت
visual culture
در این ارتباط نگاه کنید به: سانتاگ، سوزان، درباره عکاسی، ترجمه مجید اخگر، نشر بیدگل، ۱۳۹۹، تهران. مقدمهٔ کتاب.
the aesthetic, the documentary, and the popular
Eastman Kodak Company
E. J. Bellocq
Weegee (Arthur Fellig)